کد خبر: ۱۰۲۲۴
۱۸ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰

بازار سرباز‌های مشهد

خیابان دیدگاه لشکر که در مجاورت پادگان لشکر‌۷۷ پیروز ثامن‌الائمه (ع) قرار دارد، با مغازه‌های کوچک و بزرگ از نظامی‌دوز‌ها و نظامی‌فروش‌ها که غیر از سرباز‌ها و نظامی‌ها مشتری‌های پروپا قرص دیگری هم دارد.

خیابان دیدگاه لشکر که در مجاورت پادگان لشکر‌۷۷ پیروز ثامن‌الائمه (ع) قرار دارد، با مغازه‌های کوچک و بزرگ از نظامی‌دوز‌ها و نظامی‌فروش‌ها شاید برای شما هم اشتیاق قدم‌زدن و ایستادن پشت ویترین‌هایش را به‌همراه داشته باشد.

مغازه‌هایی که تنوع رنگ‌ها و لباس‌ها تماشایی‌اش کرده است؛ از کلاه و لباس‌های نظامی گرفته تا پوتین‌های رزم و سربازی. محله‌ای که غیر از سرباز‌ها و نظامی‌ها مشتری‌های پروپا قرص دیگری هم دارد؛ کوه‌نورد‌هایی که در بورس لباس نظامی‌ها، ابزار کارشان را پیدا و خرید می‌کنند. اما خرید مخصوص نظامی‌ها و سربازهاست.

کالا‌های این بازار که تعداد مغازه‌هایش به ۳۵ تا می‌رسد، بیشتر ایرانی است؛ البته بین جنس‌های ایرانی هم تفاوت و تنوع زیادی می‌توان دید. باید اهل فن و خرید باشی تا بتوانی یک پوتین از جنس اعلا را با ۱۵۰ هزار‌تومان به تور بزنی وگرنه قیمت اصلش به ۲۰۰ هزار‌تومان می‌رسد. اینها گفته کسبه این حوالی و میدان است که در یک همراهی صمیمانه با گزارشگر شهرآرامحله عنوان شده است.


بار بازار روی دوش جوانان

حجره‌داران این میدان که برخی‌هایشان گلایه‌مند از بی‌رونقی بازار هستند، دل به آفتاب نیم‌روز زمستانی میدان داده‌اند. آنهایی که سن‌و‌سال‌دار و قدیمی نیستند و می‌شود گفت حالا بار بازار روی دوش جوانان است؛ بازاری‌هایی که جای پدر، سکان مدیریت را به دست گرفته‌اند و مغازه را می‌چرخانند.

جوان‌هایی که به نقل پدرانشان حرف می‌زنند و می‌گویند: این میدان و مغازه‌ها قدمتی پنجاه‌شصت‌ساله دارد و دلیلش، همان نزدیکی به پادگان و نظامی‌هاست. میدانی که خاطرات زیاد و ماندگار از روز‌های پر‌تب‌وتاب انقلاب و جنگ و رزمندگان دارد.

برخی از مغازه‌ها تزیین شده به قاب عکسی بزرگ که در گذشته‌ای نه‌چندان دور، صاحب اصلی مغازه بوده و حالا میراث و سرمایه‌اش به دست پسر افتاده است.

تنوع کلاه‌ها و لباس‌ها آن‌قدر زیاد است که آدم می‌ماند از کدام فروشنده و مغازه شروع کند. افرادی که خیاط‌های چیره‌دست و قابلی هستند و توانایی شناخت آدم‌ها و نظامی‌بودن یا نبودنشان را دارند.

 

بازاری به نام سرباز‌ها در محله امام خمینی(ره)

به غیر‌نظامی لباس نمی‌دهیم

فروش لباس نظامی به افراد غیر‌نظامی مجاز نیست. فروشندگان آن‌قدر تبحر و مهارت دارند که از نوع رفتار و صحبت مشتری تشخیص نظامی‌بودن و نبودن طرف را بدهند.

اینها را علی‌اکبر وکیلیان می‌گوید که از قدیمی‌های این بازار است؛ پرنفس و پر انرژی. حاجی‌وکیلیان ۴۰‌سال از عمر هفتاد‌ساله‌اش را در این کار گذرانده؛ جدا از قسمت کوتاهی از دوران جوانی‌اش که خیاط بوده است و زنانه‌دوزی می‌کرده، سال‌های دیگر زندگی‌اش به دوختن لباس‌های نظامی رفته است.

مو‌ها و محاسن یکدست سپید حاجی، نشان از تجربه سال‌های کاری‌اش دارد؛ آن‌قدر که با یک نگاه و برخورد می‌تواند نظامی را از غیر آن تشخیص دهد. می‌گوید: به غیر‌نظامی لباس نمی‌دهیم.


کار دست سرباز‌ها افتاده است

حاجی در آفتاب رو به خیابان، تکیه به دیوار داده و مشغول گپ‌و‌گفت است. در عمر چهل‌ساله کارش به یاد نمی‌آورد بازار به این کسادی باشد. علتش را هم همان‌جا با خنده می‌گوید: حالا سرباز‌ها توی پادگان‌ها کار را به دست گرفته‌اند. خودشان می‌دوزند و می‌پوشند و دیگر نیازی به این بازار نیست.

بازاری به نام سرباز‌ها در محله امام خمینی(ره)

 

دهه‌۶۰ میدان دیدنی بود

سید‌مسعود ضیایی میان‌سال است. پدرش از بازاری‌های این میدان بوده و بعداز مرحوم‌شدن، او و برادرانش کار را دست گرفته‌اند. تعریف می‌کند: اوج کار نظامی‌دوز‌های این میدان دهه‌۶۰ بود؛ سال‌های دفاع و جنگ که به قول معروف، فرصت سر خاراندن هم نبود. روز‌هایی که لباس‌های دوخته‌شده برای استفاده رزمندگان کامیون‌کامیون به خط مقدم انتقال داده می‌شد. آن سال‌ها نه تعداد مغازه‌ها تا این اندازه بود و نه تنوع اجناس و مدل‌ها، اما تعداد مشتری تا دلتان بخواهد زیاد بود.

تنوع لباس‌ها و مدل‌ها خیلی زیاد است و توضیح‌دادن درباره یک‌یک آنها وقت زیادی می‌گیرد؛ از لباس‌های پلنگی و لباس‌های نیرو‌های ارتش گرفته تا تن‌پوش مرزبانی و نیرو‌های راهنمایی‌و‌رانندگی و وزارت دفاع و سپاه. ضیایی می‌گوید: لباس‌های نظام، تابستانی و زمستانی دارند و قیمت‌هایشان بسته به پارچه‌ای است که برای دوخت آن استفاده شده است؛ مثلا قیمت یک لباس با پارچه فاستونی با لباس معمولی خیلی متفاوت است.

مسعود ضیایی، خاطره خاصی از برخورد با نظامی‌ها به‌خاطر ندارد، اما برای او، دیدن سربازان شهرستانی لطف خاصی دارد و می‌گوید: شهرستانی‌ها ارادت عجیبی به امام رضا (ع) دارند؛ سرباز‌هایی که دوران خدمتشان می‌افتند مشهد و این غربت توی نگاه و رفتارشان مشخص است. 

بانوی نظامی‌دوز میدان لشکر

پرسه‌زدن در این بازار، آدم را با موارد جالبی مواجه می‌کند؛ مانند بانوی نظامی‌دوزی که مغازه‌اش کیپ‌به‌کیپ مغازه نظامی‌دوز‌های دیگر است.
زن، تمایلی برای گفتن نامش ندارد و به همین اندازه کوتاه اکتفا می‌کند که «همسرم سال‌های سال در این میدان خیاطی داشت تا اینکه سخت بیمار شد و حالا به‌خاطر بیماری‌اش دیگر نمی‌تواند کار کند. تصمیم گرفتم درِ مغازه بسته نماند و حالا شش‌سال از آن زمان می‌گذرد. همسرم مرحوم شده، اما من همچنان چراغ حجره را روشن نگه‌داشته‌ام.»

زن می‌گوید سرباز‌های پادگان، مشتری‌هایش هستند. تعمیر و کوتاه‌کردن لباس‌ها کار روزانه اوست که حالا کلی تبحر در این راه پیدا کرده است و در‌کنار آن اتیکت و سر‌دوشی هم می‌فروشد.

اوج کار نظامی‌دوز‌های این میدان دهه‌۶۰ و سال‌های دفاع و جنگ بود


تشخیص مشتری از روی ظاهر

کلی‌فروشیِ امیر جاوید دور میدان بر‌و‌بیای خاصی دارد و پرمشتری است. کلاه‌های رنگ‌به‌رنگ، سردوشی‌ها، اتیکت‌ها، پوتین و جوراب‌های بسته‌بندی‌شده کنار حجره را که کنار بگذاری، می‌رسی به پیرمردی که با دقت و وسواس، صابون روی پارچه می‌کشد.

امیر جاوید می‌گوید: لطف مغازه ما به استاد است که نیم‌قرن است کلاه می‌دوزد و حرف برای گفتن زیاد دارد. جاوید از فروشنده‌های متبحر میدان است و بازار گرم و پر‌فروشی دارد. این تجربه را به‌خاطر ۱۴‌سال حضور مداوم و مستمر در این حرفه به دست آورده است.

اوج کار نظامی‌دوز‌های این میدان دهه‌۶۰ بود؛ سال‌های دفاع و جنگ که به قول معروف، فرصت سر خاراندن هم نبود. روز‌هایی که لباس‌های دوخته‌شده برای استفاده رزمندگان کامیون‌کامیون به خط مقدم انتقال داده می‌شد.

او با اشاره به تصویر قاب‌گرفته علی جاوید می‌گوید: پدرم ۵۰‌سال قبل، این مغازه را راه انداخت. به‌خاطر اشتیاق پدر، من هم کم‌کم به این کار علاقه‌مند شدم و فوت‌و‌فن آن را یاد گرفتم و پای آن ماندم و همین جا بزرگ شدم. حالا مشتری که از در وارد می‌شود، از نوع راه‌رفتن و لباس‌پوشیدن و حرف‌زدنش می‌فهمم مربوط‌به کدام ارگان نظامی است.

همین چند‌وقت قبل، مشتری ارتشی‌ای داشتیم که با لباس شخصی آمده بود و تقاضای اتیکت داشت. هنوز حرفش تمام نشده بود که اتیکت همان ارگان را روی میز پیش رویش گذاشتم. مرد با تعجب پرسید چطور تشخیص داده‌ام اواز کدام مجموعه است. به او گفتم: «باید خبره این کار باشی که طرز گام‌برداشتن یک ارتشی را از راه‌رفتن یک سپاهی تشخیص بدهی.»

 

بازاری به نام سرباز‌ها در محله امام خمینی(ره)

نیم‌قرن کلاه‌دوزی در میدان لشکر

رضا استاد آسیایی، ۶۰‌سال از عمر شصت‌و‌هفت‌ساله‌اش را کلاه دوخته است، کلاه‌های نظامی و خدمت. این «خدمت» که می‌گوید، منظورش کلاه‌های خادمان بارگاه رضوی است که بیشتر آنها محصول دست و هنر اوست. می‌گوید: تنوع بازار کلاه هم شبیه دیگر اجناس است و حالا کلی مدل و رنگ دارد. قدیم، اما کلاه‌های سیم‌دار پهلوی بود که سرباز‌ها و عشایر به سر می‌گذاشتند.

استاد حالا حس و حال و دل و دماغ کار کردن ندارد و اگر پای این کار مانده از سرِ عشق و اشتیاقی است که همیشه به این شغل داشته است. می‌گوید: کار یک‌سال و دو‌سال من که نیست؛ از هفت‌سالگی آمد‌ه‌ام سراغ پیشه کلاه‌دوزی. پیرمرد حالا چشم‌بسته هم می‌تواند پارچه را برش بزند و به دلخواه مشتری، آماده‌اش کند.

رضا استاد، سال‌ها همراه علی جاوید بوده که مرحوم شده است. خیلی از رفقای بازاری او به دیار حق رفته‌اند و او حالا احساس تنهایی می‌کند. او همچنان که صابون روی پارچه می‌کشد، می‌گوید: وقت اگر شد، به دل و حوصله تمام آن سال‌ها را برایتان تعریف می‌کنم.

از همه حرف‌ها به این بسنده می‌کند که این روز‌ها را به برش و دوختن کلاه خادمان می‌گذراند؛ صبح تا شب دو کلاه می‌دوزد. کلاه خادمان، محصول دست رضا استادی شهر ماست که بهترین پارچه را برای دوخت استفاده می‌کند تا کار محکم و جلوه‌دار باشد. کلاه‌های خدمت بین ۴۰ تا ۵۰‌هزار تومان فروش دارند و معمولا با پارچه‌های فاستونی دوخته می‌شوند؛ کلا‌ه‌هایی با جنس‌های معمولی، قیمت ارزان‌تری دارند و دوامشان هم 
کمتر است.

 
صدای چرخ نظامی‌دوز‌ها در میدان لشکر

در این بازار هر چیزی می‌توانی پیدا کنی؛ از کلاه، پوتین و لباس گرفته تا درجه، فانوسقه و وسایل کوه‌نوردی. برخی نظامی‌دوز‌ها خوش‌مشرب و پای گفتگویند، اما برخی هم اجازه ورود به حجره را نمی‌دهند. بعضی‌ها با وسواس سوزن نخ می‌کنند و صدای چرخ برخی حجره‌ها تا وسط میدان می‌آید. به گفته اهالی محل، تا چند وقت دیگر پادگان انتقال پیدا می‌کند و با این کار، بر‌و‌بیای نظامی‌دوز‌ها هم کم و کمتر می‌شود حتما. 

 

*این گزارش در شماره ۱۸۴ شهرآرا محله منطقه ۸ مورخ ۱۱ اسفندماه ۱۳۹۴ منتشر شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44